Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین: تعریف فیلم کودک، به نوعی که کاملا حدود و ثغور این نوع سینما را تعیین کند، از آن دردسرهایی است که مطالعات سینمایی تاکنون نتوانسته برای آن راه‌حلی جامع و مانع و مورد توافق اغلب نظریه‌‎پردازان  این حیطه بیابد و احتمالا نباید انتظار داشت در آینده هم بتواند. نظریه‌پردازان و نویسندگانی که به فیلم کودک پرداخته‌اند یا به‌طور کلی از ارائه تعریفی در این‌باره شانه خالی کرده‌اند و برای توضیح موضوعی که مدنظر داشته‌اند سراغ مصادیق رفته‌اند یا فیلم‌های کودک را در دایره‌ای محدود گنجانده‌اند و فیلم‌های زیادی را که با تعریفی دیگر فیلم کودک محسوب می‌شده‌اند از قلم انداخته‌اند یا عملا وسعت تعریف‌شان را چنان گسترده فرض کرده‌اند که مرزهای میان فیلم کودک و فیلم غیرکودک قابل تشخیص نیست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این متفق‌القول‌نبودن نظریه‌پردازان نه ضعف است و نه اتفاقی عجیب. با اینکه بر سر تعاریف ژانرهایی همچون وسترن یا وحشت یا علمی ــ تخیلی یا جنایی توافقی بیشتر ــ هرچند نه کامل ــ میان نظریه‌پردازان، منتقدان، سینماگران و حتی تماشاگران وجود دارد اما مشابه همین اختلاف نظرها در مورد ژانر نوآر یا ملودارم در مطالعات سینمایی مسبوق به سابقه است. برای اینکه ببینیم فیلم کودک چیست، سراغ نظریات ام.کیث‌ بوکر رفتیم که تجربه شخصی و نظریه را به هم آمیخته تا به تعریف کاربردی برسد.
 

دغدغه‌های یک پدرنظریه‌پرداز

ام. کیث بوکر، منتقد و نظریه‌پرداز فرهنگی که دکتری زبان انگلیسی دارد، در کتاب مهمی که درباره فیلم‌های کودک نوشته درباره تعریف فیلم کودک خیلی ساده می‌گوید:«باید بگویم اساسا با ارائه تعریف فیلم کودک و برشمردن معیارهای آن مشکل دارم؛ حتی تمایزات فیلم کودک و فیلم خانوادگی... . به جای تعریف تئوریک، ترجیح می‌دهم یک تعریف عملی داشته باشم. برای من فیلم کودک فیلمی است که به‌عنوان یک پدر برای خودم جذاب باشد و ظرفیت و کشش آن را برای تماشای فرزندانم مناسب ببینم. یادم نیست معیارهایم برای انتخاب فیلم برای پسرم در نوجوانی و جوانی چه بوده است. فکر می‌کنم آن زمان نظرم این بود هر فیلمی را که دوست دارد، می‌تواند در حضور من ببیند و درباره آن حرف بزنیم. با وجود این، با ضبط بعضی فیلم‌ها، به نوعی سلیقه و انتخاب خودم را به او تحمیل می‌کردم. از فیلم‌هایی که او در دهه 1980خیلی دوست داشت «گرملین‌ها» (1984) بود که در رده فیلم کودک (یا حداقل فیلم خانوادگی) یا بهتر بگوییم ژانر وحشت کودک قرار می‌گرفت. اما یک سؤال: آیا واقعا این صحنه مناسب فیلم کودک است که یک موجود کوچک ریش‌ریش به طرز شرورانه‌ای پس از پخته شدن داخل ماکروویو منفجر شود؟ (این دقیقا تنها صحنه و لحظه‌ای از فیلم است که در خاطر من و آدام مانده است.) آدام عاشق هر فیلمی بود که از آرنولد منتشر می‌شد؛ حتی فانتزی‌های اغراق‌آمیز حمام خون «کماندو» (۱۹۸۵) که هنوز پشیمانم چرا اجازه تماشای آن حد از خشونت را به او دادم. اما «ترمیناتور» (۱۹۸۴) واقعا ارزش تماشا داشت و من و آدام از دیدن آن و دنباله‌هایش بسیار لذت بردیم. طنز علمی-تخیلی «مرد فراری» (۱۹۸۷) درباره رسانه و فیلم
دست‌کم گرفته‌شده «یادآوری کامل» (۱۹۹۰) هم بسیار تأثیرگذار بودند.»

فیلم کودک، سلیقه بزرگسال


بوکر در مقدمه کتابش تجربه ‌خود را در فیلم‌بینی با هر یک از فرزندانش در دهه‌های مختلف بازگو می‌کند و تأثیر تحولات تکنولوژیک و افزایش سواد آکادمیک خودش را هم در انتخاب فیلم‌هایی که برای فرزندانش برمی‌گزیند شرح می‌دهد. تجربه فیلم‌بینی او با 2 فرزند بعدی‌اش متفاوت از فرزند اولش است. واقعیت این است که بچه‌ها تا سال‌ها تحت‌تأثیر انتخاب پدر و مادران‌شان فیلم می‌بینند. در واقع بزرگ‌ترها هستند که فکر می‌کنند فیلمی مناسب کودکان است و فرزند/ فرزندان‌شان یا شاگردان‌شان یا بچه‌ای که برای مدتی وظیفه نگهداری از او را دارند با دیدن آن فیلم سرگرم می‌شود و احتمالا می‌تواند چیزهایی از آن یاد بگیرد. پس به‌عنوان یک بزرگسال که محتمل است در طول عمرش وظیفه انتخاب فیلم برای کودکی را برعهده داشته باشیم باید بدانیم که باورها، تجارب، سلایق، آموزش و تربیت خود ما در انتخاب فیلم برای بچه‌ها نقش دارد و ممکن است چیزهایی را که خودمان دوست داریم و از آنها لذت می‌بریم ــ از یک ایدئولوژی خاص گرفته تا تصاویر و موسیقی و نوع داستان ــ به بچه‌هایی که مسئولیت‌شان را برعهده داریم تحمیل کنیم. خوب که دقت کنیم و اگر مثل کارمندی که کارش را فارغ از اهمیت و ظرافت آن به طریقی سرهم‌بندی می‌کند به موضوع نگاه نکنیم، باید گفت وظیفه خطیری است.
احتمالا هیچ پدر و مادری نیست که فرزندش را از دیدن کمدی‌های لورل و هاردی یا چارلی چاپلین منع کند. بچه‌ها هم معمولا از دیدن خنده والدین‌شان به این فیلم‌ها به خنده می‌افتند و لذت می‌برند. اما آیا آثار لورل و هاردی یا چاپلین فیلم کودک هستند؟ اگر نیستند پس چرا بچه‌ها از دیدن‌شان می‌خندند و کیف می‌کنند؟ تمام آسیب‌هایی که لورل و هاردی به هم می‌زنند در مجموع نصف بلاهایی نیست که تام و جری سر هم می‌آورند. آیا حالا باید به مضر بودن تام و جری برای بچه‌ها حکم داد؟ پاسخ به اینکه چه چیزی از نظر فکری و تربیتی برای بچه‌ها مفید است و چه چیزی مضر، به اندازه تعیین رژیم غذایی مناسب کودکان بحث‌انگیز است. نظریه‌های روانشناسی و تربیتی و حتی پزشکی هر چند وقت یک‌بار یافته‌های جدیدی به فهرست طویل بایدها و نبایدهای نگهداری از کودکان می‌افزاید، یافته‌ها و تحقیقات قبلی را بی‌اعتبار می‌کند، عواقب بی‌اعتنایی به تحقیقات جدید و پیروی از پژوهش‌های پیشین را گوشزد می‌کند و والدین و بزرگسالانی را که خودشان با یافته‌ها و تحقیقات قبلی بزرگ شده‌اند با یافته‌های جدیدی که درک درستی از آنها ندارند تنها می‌گذارند. در این وضعیت چاره چیست؟
 

تولد دیزنی از نگرانی‌ها
بوکر آمریکایی است و در آمریکا هم نظرات و دیدگاه‌های زیادی درباره اینکه کودکان و نوجوانان باید چه فیلم‌هایی را ببینند یا نبینند وجود دارد. بوکر در این‌باره می‌نویسد: «در سال‌های اخیر منتقدان و مفسران محافظه‌کار با این ادعا که جوانان آمریکایی تحت‌تأثیر تلویزیون و به‌ویژه فیلم‌های سینمایی فاسد شده‌اند، توجهات زیادی را به‌خود جلب کرده‌اند. این منتقدان با استناد به تاریخ بازنویسی (دستکاری) شده و داستان‌گونه خود، روایت‌های نوستالژیک و گاه ساختگی از تاریخ فرهنگ مورد نظر خود ارائه کرده‌اند و برجسته‌سازی «خشونت» و «جنسیت» در فرهنگ معاصر آمریکایی را عامل انحطاط، قهقرا و تنزل از روزگاری می‌دانند که فرهنگ عمومی با هنجارهای ایمن و ایماژهای سالم و بی‌خطر، بستر اجتماعی مناسبی را برای رشد فرهنگی کودکان فراهم آورده بود؛ چنان‌که مخاطب گاه با خواندن چنین روایت‌های نوستالژیکی، گذشته‌ای را متصور می‌شد که هیچ‌گاه در تاریخ وجود نداشت. در واقع با ظهور صنعت فیلم از ابتدای قرن بیستم، همواره تأثیرات منفی آن بر آمریکایی‌ها به‌ویژه کودکان و نوجوانان یکی از دغدغه‌های مهم خانواده‌ها، منتقدان و جامعه‌شناسان بوده است.» بوکر در ادامه تأثیر این نگرانی را در تولید فیلم کودک و پاسخ هالیوود به آن را با راه‌اندازی کمپانی دیزنی توضیح می‌دهد: «در حقیقت سال‌ها احساس می‌شد که فیلم‌های سینمایی برای کودکان مناسب نیستند؛ تا دهه 1930که صنعت فیلم به‌عنوان یکی از بخش‌های ثابت و جدایی‌ناپذیر فرهنگ آمریکا شناخته شد و رونق گرفت، کودکان به بخش مهم و مهم‌تری از بازار این صنعت تبدیل شدند. این پدیده که به نوعی انعکاس پذیرش رسمی و فراگیر فیلم به‌عنوان یک فرم فرهنگی در جامعه آمریکا محسوب می‌شد، تنها به نگرانی‌ها درباره تأثیر منفی آن بر کودکان آمریکایی دامن زد. هالیوود در پاسخ به این دغدغه‌های افکار عمومی، شروع به تولید و ساخت فیلم‌های مناسب برای خانواده‌ها و کودکان کرد و کمپانی دیزنی در این دهه به‌عنوان کمپانی پیشرو در عرصه تولید فیلم کودک، تاسیس و پدیدار شد. در حقیقت به عقیده نیکلاس ساموند دغدغه مردم برای تولید فیلم مناسب برای کودکان بود که دیزنی را خلق کرد و به‌واسطه این دل‌نگرانی‌ها، این شرکت دهه‌هاست سود هنگفتی در بازارهای جهانی فیلم به‌دست می‌آورد.» نگرانی برای تربیت نسل جوان و محصولات فرهنگی مصرف‌شده به‌دست این قشر نگرانی‌ای است جهانی که در هر کشور و جغرافیایی وضعیت خاص خودش را دارد. همواره فرهنگ سالم و ایده‌آل مفروضی در تقابل با فرهنگ مخرب و واقعی‌ای وجود دارد که هدفش فاسد کردن جوان‌ترهاست. فیلم‌ها به‌دلیل محبوبیت‌شان در میان کم‌سن‌وسالان و اثرگذاری عمیق‌شان بیش از شقوق دیگر فرهنگی سرزنش می‌شوند. اما واقعا جای این همه نگرانی وجود دارد؟

 

آموزش ارزش‌های انسانی به کودکان

بوکر پاسخ این سؤال را که آیا جای نگرانی هست، چنین می‌دهد: «به عقیده من در نقدهایی که درباره صنعت سینما و تأثیر آن بر کودکان نوشته می‌شود، همواره نوعی تحقیر ذاتی نسبت به فیلم‌ها وجود دارد. به علاوه به‌نظر می‌رسد که حملات اخیر جناح راستی‌ها درباره تأثیر رسانه بر کودکان نیز به نوعی تحقیر ظریف، نامحسوس و زیرکانه آنان محسوب می‌شود. این دست حملات با این فرضیه که کودکان ما با تماشای برخی فیلم‌ها وحشت‌زده می‌شوند، آغاز می‌شود و با این ابراز نگرانی که باید دلیلی برای توضیح این شرایط نامناسب و راهی برای برون‌رفت از بحران وجود داشته باشد، ادامه می‌یابد. به‌نظر می‌رسد که در این میان «فرهنگ عامه» است که به‌عنوان مظنون اصلی این ماجرا شناخته می‌شود.
من شخصا عاشق فیلم هستم، فرزندانم هم عاشق فیلم‌اند و خیلی خوشحالم که در میان سرگرمی‌های رنگارنگ باب در دنیای امروز، به هنر و فیلم پناه می‌آورند. از سوی دیگر به‌عنوان یک پدر و یک منتقد فیلم، طبیعتا دغدغه‌هایی درباره تأثیر فیلم بر آنها دارم، اما گمان نمی‌کنم که جنس دغدغه‌هایم از نوع دست راستی‌ها باشد. من کمتر نگران دغدغه‌های جناح راستی‌ها و لیبرال‌ها هستم؛ اینکه ممکن است کودکانم به ورطه ناهنجاری‌های غیراخلاقی بیفتند یا حتی ممکن است تحت‌تأثیر تفکرات نژادپرستی یا گرایش‌های جنسی قرار بگیرند، چون می‌دانم که می‌توانم این امکان‌ها را مدیریت کنم؛ موضوعی که بیش از هر چیز نگران‌کننده است، احتمال تأثیرپذیری آنها از ارزش‌های رایج سرمایه‌داری آمریکایی است که رقابت را به «همکاری و مشارکت» و پول را به «مردم و انسان‌ها» برتری می‌دهد. این بدان معناست که من ناگزیرم تا همه فیلم‌های ژانر کودک را ببینم و آنها را محک بزنم، چون حداقل در ظاهر ارزش‌های رایج سرمایه‌داری آمریکایی را ترویج می‌کنند. از سوی دیگر فیلم‌ها تحت فشارها و اعمال هنجارهای از پیش تعیین‌شده برای مقبولیت، خصوصا از سوی جناح راست، به شکل ظالمانه‌ای پیش‌پاافتاده و مبتذل از کار درمی‌آیند. نقدهای دست‌راستی در رسانه‌های آمریکا همه حول مفاهیم، الفاظ و اصطلاحات با بار منفی هستند و مدام گوشزد می‌کنند که در فیلم کودک چه باید بیاید و چه نیاید. هرازگاهی هم اشارات مبهمی دارند که باید به ارزش‌های خانوادگی پرداخته شود. نتیجه این اظهارات به حذف بخش عمده‌ای از داستان یا ضربه به روح آن می‌انجامد و فقط با ته‌مانده‌ای از ذهن فیلمساز مواجه می‌شویم که رنگ و بویی از طرح یا قصه اصلی دارد.»
نگرانی‌های ما در اینجا با فرهنگ آمریکایی طبعا متفاوت است اما پول‌محوری در تمام شئون زندگی چیزی است که ما هم می‌توانیم نگرانش باشیم. از طرف دیگر فیلم‌های کودک ما هم اغلب داستان‌هایی بی‌روح و شعاری و کارمندی‌اند که حتی مثل آثار دیزنی دغدغه درآمدزایی هم ندارند. ما هم باید به جای نگرانی‌هایی که بیشتر در رسانه‌ها ریشه دارند تا در واقعیت، زاویه نگاهمان را تغییر دهیم و خوبی‌ها و بدی‌های فیلم‌های کودک و نوجوان را از نو ارزیابی کنیم.

کد خبر 794356 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها سینمای جهان کودکان

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: سینمای جهان کودکان فیلم های کودک انتخاب فیلم عنوان یک فیلم کودک نگرانی ها فیلم هایی برای کودک یافته ها فیلم ها بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۳۴۲۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان

یک روانشناس در مورد تنبیه کودک گفت: شما می‌توانید با استفاده از محرومیت‌سازی، محدویت‌های کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی می‌تواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.

به گزارش ایسنا، سحر پهلوان‌نشان روانشناس کودک و نوجوان در گفت‌وگو با ایسنا با بیان تعریف تنبیه از دیدگاه روانشناسی گفت: در روانشناسی کودکان و نوجوانان، تنبیه را به عنوان یکی از شیوه‌های رایجی که ذیل رفتار درمانی به شمار می‌آید در نظر می‌گیرند، شیوه‌ای که برای آموزش برخی از مفاهیم یا اجتناب از انجام برخی از موارد، توسط خانواده‌ها یا افرادی که در حوزه آموزش، تعلیم و تربیت هستند می‌تواند اعمال شود.

شکل‌های مختلفی از تنبیه وجود دارد

این روانشناس در ادامه با بیان اینکه کلمه تنبیه در نظر عوام، همان تنبیه فیزیکی و بدنی است، گفت: ما شکل‌های مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه می‌تواند به شکل تقویت منفی باشد. در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمی‌دهیم. بنابراین شما می‌توانید با استفاده از محرومیت‌سازی، محدویت‌های کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی می‌تواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.

از تنبیه بدنی در موارد خاصی استفاده می‌شود

پهلوان نشان تأکید کرد: تنبیه‌ها اگر بخواهند مؤثر باشند نباید جسمی و فیزیکی باشند مگر در مواقعی که یک آسیب جدی متوجه کودک می‌شود یا کودک ناخواسته آسیب جانی که به فرد دیگر یا به اموال و دارایی دیگران وارد می‌کند. مثلاً  آتش‌افروزی‌هایی که برخی کودکان انجام می‌دهند یا بازی‌های خطرناکی که می‌تواند حتی منجر به مرگ کودک یا فرد همسال او شود. یا برای بچه‌هایی که سابقه مشکلات رفتاری مانند اوتیسم و کم‌توانی ذهنی‌ دارند، چون قوه ادراک آنان از لحاظ شناختی رشد پیدا نکرده است. در برخی مواقع از تنبیه‌های فیزیکی هم استفاده می‌شود. ولی در مواردی غیر از این، بیشتر توصیه می‌شود که از شیوه تنبیه‌های غیر جسمی مثل تقویت منفی، محروم‌سازی، تقویت‌های مثبت و .. استفاده شود.

ما شکل‌های مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه می‌تواند به شکل تقویت منفی باشد.در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمی دهیم. محرومیت سازی، تنبیه‌های غیرکلامی مانند سکوت یا پاسخ ندادن پدر یا مادر در موقعیت‌های مدنظر آنها، شیوه های دیگری از تنبیه غیر جسمی هستند.

عوامل تأثیرگذار بر تنبیه کودکان

این روانشناس ادامه داد: برای آموزش مفاهیم خاص مانند نظم نخست باید منظور خود از نظم را برای کودک مشخص کنیم. به کودک نشان دهیم رعایت نظم می‌تواند پیامدهای مثبت به همراه داشته باشد و عدم رعایت  آن می‌تواند به تنبیه‌های مانند محرومیت از امتیاز خاص منجر شود.‌

وی افزود: نکته دوم درباره مؤثر بودن تنبیه‌ها این است که باید متناسب با کاری که کودک انجام داده یا نداده، تنبیه انجام شود. مثلاً اگر کودک درس خود را نخواند ما نمی‌توانیم به او بگوییم که خوب من به تو قول داده بودم که آخر هفته تو را به شهربازی ببرم و الان نمی‌برم. قول‌هایی که به کودک داده می‌شود اساساً باید اجرا شوند. در واقع در حال حاضر عدم اجرای این قول یک بی‌اعتمادی را در کودک ایجاد می‌کند. بنابراین تنبیه یا محرومیت مد نظر باید حول‌ محور همان موضوع و یا در فاصله‌ی نزدیک به آن موقعیت و نه در روزهای آینده باشد.

پهلوان نشان خاطرنشان کرد: شدت تنبیه‌ها باید متناسب با سن کودک در نظر گرفته شود مثلاً زمانی باید صحبت از محروم‌سازی شود که کودک کار اشتباهی را انجام داده است. این زمان بندی باید براساس سن کودک باشد یعنی اگر کودک 3 ساله است حدوداً بین 3 تا 6 دقیقه بعد از انجام کار خطا، تنبیه مناسب صورت گیرد.

این روانشناس گفت: توصیه ما این است که والدین بیشتر بر روی رفتارهای مثبت کودک تمرکز کنند که بتواند برای کودک تشویق به همراه داشته باشد. از این رو وقتی کودک خطایی انجام می دهد و در لحظه مورد تنبیه قرار می‌گیرد باید کوچک‌ترین اتفاق مثبت را هم مورد تشویق قرار داد. این تشویق‌ها می‌تواند تصدیق کلامی، تشویق اجتماعی و نظام اقتصاد ژتونی(پاداش دادن به کودک درقبال رفتارهای مطلوب) باشد. تا کودک برای انجام رفتارهای درست، انگیزه بیشتری پیدا کند. با این شیوه اگر کودک برای جبران اشتباه تلاشی انجام دهد. با استفاده از اقتصاد ژتونی می‌تواند یک تعدادی از آن مجازات و یا تنبیه‌هایی که برای او در نظر گرفته‌شده، را کاهش داد.

تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان‌

این روانشناسی درباره‌ تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان گفت: تأثیرات آن را از منظر گوناگون می‌توان بررسی کرد. این که کودک در چه بازه سنی قرار داشته باشد، یا جنس کودک چی باشد، یا کدام یک از والدین در چه موقعیت مکانی و زمانی این تنبیه را انجام داده باشند، متفاوت است. در قسمت اول یکی از تبعات این گونه از تنبیهات احساس شرم و نقص را در کودک به همراه می‌آورد که ممکن است نسبت به آن فرد تنبیه‌کننده پدر، مادر، مربی یا هر فرد دیگری، احساس ناکامی ایجاد شود که متعاقب آن می‌تواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را در ادامه برای کودک ایجاد کند.

 پهلوان‌نشان ادامه داد: یکی دیگر از واکنش‌های که کودک در مقابل تنبیه بدنی می‌تواند انجام می‌دهد پرداختن به کارهایی است که والدین به آن حساس هستند. به این روش معمولا کودکان والدین خود را کنترل می‌کنند.

وی معتقد است: در فضای یادگیری مشاهده‌ای هم کودک یاد می‌گیرد که این یک شیوه‌ای است که خانواده می‌تواند  به وسیله آن به اهدافش برسد. بنابراین او هم در ارتباط با همسالان هم‌جنس یا غیر هم‌جنس خود و یا افرادی بزرگ‌تر از خود می‌تواند به کار ببرد. شیوه‌ای برای کسب توجه و به هدف رسیدن کودک از این منظر که دیگران را مجبور کند تا یکسری کارهایی را برای او انجام دهند.

 این  روانشناس تأکید کرد: غیر از موردی که گفته شد ما شاهد یک فاصله‌گیری عاطفی هم در بچه‌ها هستیم. اگر اولین شیوه‌ خانواده وقتی‌که کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و داد و بیدادهای همراه با آن باشد، باعث می‌شود که ویژگی‌هایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچه‌ها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیب‌های آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله می‌گیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود می‌آید و این موضوع خیلی مواقع باعث می‌شود که ارتباط ایمن کودک با منابع دل‌بستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم  دستخوش تغییر شود.

خشم، انزجار، تنفر، پرخاش، طیف وسیعی از هیجان‌های منفی که می‌تواند برای کودک اتفاق بیافتد برای او عادی می‌شود و به ابعاد مختلف زندگی کودک هم سرایت پیدا می‌کند.

وی در ادامه گفت: خیلی وقت‌ها ما با والدین مخصوصاً والدینی با حالت تکانشی‌تر یا سابقه اختلالات روان‌شناختی یا آستانه تحمل پایین صحبت می‌کنیم، می‌گویند که من در آن لحظه متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاده است و بعد از آن هم پشیمان شدم. اما آن آسیبی که تنبیه بدنی حتی برای بار اول در ذهن یک کودک ایجاد کند، می‌تواند تبعات جبران‌ناپذیری را داشته باشد.

 پهلوان‌نشان خاطرنشان کرد: البته خود اختلال‌های روان‌شناختی یا اختلال خاص والدین در این زمینه باید ارزیابی شود، تا در نظر گرفته شود که رفتار کودک چه طرح‌واره‌ای را در ذهن والدین فعال می‌کند که با اشتباه کودک خشم عجیب غریبی در مادر یا پدر فعال می‌شود که به طبع آن رفتار فیزیکی بر روی کودک انجام می گیرد.

اگر اولین شیوه‌ی خانواده وقتی‌که کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و دادو بیدادهای همراه با آن باشد باعث می‌شود که ویژگی‌هایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچه‌ها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیب‌های آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله می‌گیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود می‌آید و این موضوع خیلی مواقع باعث می‌شود که ارتباط ایمن کودک با منابع دل‌بستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم  دستخوش تغییر شود.

علت مقابله به مثل کودکان در تنبیه بدنی‌

این روانشناس کودک در پاسخ به سؤالی درباره‌ی این‌که چرا بچه‌ها وقتی مورد تنبیه بدنی قرار می‌گیرند دقیقاً مقابله به مثل می‌کنند و همان رفتار را در مقابل والدین انجام می‌دهند، گفت: در سنین تقریباً 3تا 6 سالگی که کودکان در مرحله دوم روان‌شناختی خود هستند نیروی اراده در حال شکل گرفتن است. این نیروی اراده و آن مقاومت گرایی‌ها و منفی‌گرایی‌هایی که کودکان دارند. باعث نه گفتن‌ آنان می‌شود و در سطح جسمی هم کودک متوجه توانایی بدنی و ماهیچه‌ای خود شده است و می‌خواهند در مقام عمل این توانایی را نشان دهد تا ببیند آیا دقیقاً می‌توانند همان کار را انجام دهد.

پهلوان‌نشان تأکید کرد: به هر حال منبع الهام کودک والدین هستند تصور آن‌ها این است که اگر والد کاری را انجام می‌دهد این کار، درست است. بنابراین او هم امتحان می‌کند تا ببیند آن نتیجه‌ای که والد می‌خواهد از کودک بگیرد کودک هم می‌تواند آن نتیجه را از والد بگیرد؟ به همین خاطر است که می‌گوییم  از آنجایی که بچه‌ها مشاهده کنندگان قوی هستند و تقریبا در 5 تا 6 سال اول زندگی‌شان هم این شخصیت روانی در حال شکل گیری است، اکیدا توصیه می‌شود تا جایی که امکان دارد، گفتگوی همدلانه بدون برانگیختگی احساس شرم و نقص در کودک اتفاق بیافتد تا هیجان کودک به شکل درستی بررسی شود. البته تنبیه اصولی مانند محرومیت، تقویت منفی، جداسازی یا شیوه‌های غیرکلامی با توجه به شرایط سنی و روشی صحیح می‌تواند یکی از روش‌های کارآمد در تربیت کودک باشد.

این  روانشناس در ادامه گفت: مسئله بعدی که به شدت توصیه می‌کنیم این است که خانواده‌ها انتظارات‌شان را از کودکان در سطح متعارف، منطقی و مطلوب متناسب با سن، جنس و ویژگی‌های تحولی کودکان قرار دهند، در کنار آن پیامدهایی‌ که انجام یا عدم انجام آن رفتار، با شکل‌های مختلف به کودک گفته شود.

اصرار کودکان بر درستی اشتباهی که انجام می‌دهند

 پهلوان‌نشان در پاسخ به سوال دیگری درباره‌ مقاومت کودکان و اصرار آن‌ها بر اشتباه نبودن کارشان اظهار کرد: دلایل زیادی باعث می‌شود که کودک اصرار بر درست بودن کار خود داشته باشد. اگر کودک در بازه‌ سنی 3 تا 6 سال باشد این مقاومت و منفی‌گرایی اساسا جزو شاخصه‌های تحولی او است. والدین باید از شیوه‌های دیگر و به شکل غیر مستقیم مانند استفاده از کارتون‌ها، قصه‌ها، نمایش ها و بازی با عروسک‌ها، سعی کنند آن مفهوم را آموزش دهند.

وی ادامه داد: از دلایل دیگری که باعث می‌شود بچه‌ها اشتباهات خود را نپذیرند این است که کودک در فضای ذهنی خود این داده را دارد که من اگر الان به اشتباه خود اقرار کنم کتک می‌خورم چون قبل‌تر از این هم همین موضوع اتفاق افتاده است.

این روانشناس کودک گفت: اساسا والدین در تنبیه‌های خود به دنبال راه‌حل مسئله نیستند بلکه به دنبال آن هستند که آن احساس شرم و نقص در کودک بالا بیاد و به او بقبولانیم که تو مقصر هستی. در صورتی که صورت مسئله اصلی ما باید آن اتفاق باشد. زمانی که کودک دارد به چهره والدین نگاه می‌کند و می‌بیند که این والدین بسیار برافروخته هستند و شاید ابزار خاصی هم در دست داشته باشند. مسلما از پذیرفتن اشتباه خود اجتناب می‌کند. از سوی دیگر در دوره‌ای که کودک استقلال‌ورزی را تجربه می‌کند، آن احساس شرم  برای او آزار دهنده است. بنابراین شاید بهتر باشد در موقعیتی که هم والد عصبانی است و هم کودک پذیرا نیست. شروع به تنبیه کردن یا شکافتن مسئله نکنیم و اجازه دهیم کمی زمان بگذرد تا بار هیجانی فروکش کند.

وی در پایان با تاکید بر اینکه باید والدین تمرکز خود را روی خود اتفاق بگذارند. تصریح کرد: بچه‌ها متمرکز بر حال هستند و آینده‌نگری ندارند. ممکن است کاری را هم به اشتباه انجام بدهند. ولی واقعاً نیت عامدانه‌ای نبوده است. به این دلیل بعضی وقت‌ها کودکان می‌گویند که من نمی‌دانستم که این اتفاق می‌افتد و فقط می‌خواستم تجربه کنم. از این رو ما باید بر روی گفت‌وگوی همدلانه‌ای با کودک تمرکز کنیم و ببینیم که کودک در آن لحظه چگونه فکر می‌کرده و چه احساسی را داشته و چه هیجانی را تجربه کرده است.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • انجام ۱۰۶ عمل کاشت حلزون شنوایی رایگان در زاهدان
  • بازی برای کودکان خیلی مهم است اما جایگاه ادبیات هم حفظ شود
  • جراحی تومور ۱۴ سانتی از کلیه کودک ۲ ساله بندرعباسی
  • تومور ۱۴ سانتی از کلیه کودک ۲ ساله بندرعباسی خارج شد
  • تاثیر اسباب بازی در نبوغ و رشد کودکان
  • چرا کودکان فرانسوی به خوش رفتار و مؤدب بودن مشهورند؟
  • ۴۲ هزار کودک سرطانی در «محک» در حال درمان هستند
  • راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان
  • معیار انتخاب یک ضد آفتاب مناسب/ مصرف ضد آفتاب در مادران باردار و کودکان چگونه است؟
  • نگاهی به کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان»/ شما خدا را می‌شناسید؟